اواخر دهه ۶۰ میلادی، رومن پولانسکی با ساخت فیلم بچه‌ رزمری، یک رمان پرفروش را برای همیشه در اذهان ماندگار کرد. فیلم پولانسکی، یکی از نمونه‌های موفق تعلیق میان واقعیت و وهم است. همان‌طور که نویسنده رمان، خواننده را میان سرگذشت یک زن باردار گرفتار اوهام و داستانی شیطانی، معلق نگه می‌دارد.

بچه رزمری

به گزارش همشهری‌آنلاین، بچه رزمری (نوشته آیرا لوین) در سال ۱۹۶۷ منتشر و بیش از ۴ میلیون نسخه در آمریکا از آن فروخته شد. آن‌طور که در مقدمه ترجمه فارسی این رمان آمده، نویسنده جایی گفته است: «احساس گناه می‌کنم که بچه رزمری منجر به ساخته شدن آثاری چون جن‌گیر و طالع نحس شد و یک نسل را در معرض اعتقاد به وجود شیطان قرار داد. من به وجود شیطان اعتقاد ندارم و گمان می‌کنم بدون این‌ کتاب‌ها بنیادگرایی تا این حد قوت نمی‌گرفت. با این همه حق‌التحریر را پس ندادم.»

آیرا لوین، نویسنده‌ای که به گفته خودش به وجود شیطان اعتقادی نداشت، در رمان بچه رزمری داستان زن بارداری را روایت می‌کند که گویی قرار است فرزند شیطان را به دنیا بیاورد. رزمری و شوهرش به دنبال آرزوهای ترقی‌خواهانه مرد که می‌خواهد از بازیگر دست چندم تبلیغ‌های تلویزیونی به سالن‌های برادوی و تولیدات بزرگ سینمایی راه پیدا کند، به عمارتی قدیمی در نیویورک نقل مکان می‌کنند. دوست رزمری، پیرمردی که داستان‌های کودکان می‌نویسد، به رزمری و همسرش هشدار می‌دهد که آن خانه را اجاره نکنند، چرا که خانه سابقه هولناکی دارد. با وجود هشدار، زوج جوان در آن خانه می‌مانند، با همسایه‌های عجیب و غریب حشر و نشر می‌کنند و وقتی رزمری می‌فهمد باردار است، کابوسی که حلولش را از خطوط اول داستان حس می‌کنیم، رفته‌رفته همه چیز را در برمی‌گیرد. 

رزمری کم‌کم عادات عجیبی پیدا می‌کند و عادات غذایی‌اش تغییر می‌کند. رفتار همسرش و دخالت‌های زوج پیر همسایه در زندگی‌شان به نظر عادی نمی‌آید. آیا حقیقتا شبی شیطان از جهنم به ساختمانی قدیمی در نیویورک آمده و رزمری جنینی اهریمنی در شکم دارد؟ داستان فراز و فرودهای زیادی دارد تا دوران بارداری رزمری به آخر برسد. در این میان، حتی اگر اقتباس پولانسکی را دیده باشید، باز هم هول و هراس روایت ناچارتان می‌کند اندکی کتاب را کنار بگذارید و نفسی تازه کنید. خواننده در آنچه رزمری احساس می‌کند و اوهامی که گرفتارشان می‌شود شریک است. گویی بذر این احساس غریب، هم‌زمان با شکل‌گرفتن نطفه در بدن رزمری، در جان خواننده کاشته و رفته‌رفته بزرگ می‌شود. 

 فیلم بچه رزمری ساخته رومن پولانسکی محصول سال ۱۹۶۹، تا حد بسیار زیادی به کتاب وفادار است. شاید تفاوت کتاب و فیلم در پایان داستان باشد، جایی که نویسنده، خواننده را در برابر واقعیتی دشوار قرار می‌دهد، اما پولانسکی با نشان ندادن صورت نوزاد، ماجرا را در ابهام رها می‌کند. داستان، دارای ریزه‌کاری‌هایی است که محمد قائد، مترجم این اثر، در مقدمه کتاب به آن‌ها اشاره کرده است. 

آیا فرزند شیطان در نیویورک به دنیا آمد؟ | بچه رزمری و هراسی مضحک

فیلم پولانسکی، منبع الهامی برای ساخت فیلم‌هایی چون جن‌گیر و طالع نحس در دهه هفتاد میلادی می‌شود. پولانسکی فیلم‌نامه را از روی رمان با رعایت دقیق جزئیات نوشت و فیلم، ده برابر هزینه ساختش، فروش کرد. یک سال پس از نمایش فیلم، برای پولانسکی حادثه‌ای ناگوار رخ داد. چند نفر از اعضای یک فرقه به رهبری چارلز منسن، شارون تیت (همسر باردار پولانسکی) و چهار نفر از دوستانش را در لس‌آنجلس به قتل رساندند. 

بچه رزمری به تعبیر مترجمش، دلهره ماوراءالطبیعه را وارد اتاق نشیمن پر از رنگ و نور آدم‌هایی عادی و حتی مضحک می‌کند. ورود وقایع فوق‌طبیعی در زندگی روزمره، ژانری را به ادبیات عامه‌پسند اضافه کرد که شاید حتی امروز، پرطرفدارتر از گذشته باشد. رمان بچه رزمری را با ترجمه محمد قائد، نشر کلاغ منتشر کرده است.

کد خبر 560371

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha